معنی tackle به فارسی, اسباب، لوازم کار، طناب و قرقره، گلاویز شدن با، نگاه داشتن، از عهده برآمدن، دارای اسباب و لوازم کردن، بهعهده گرفتن، افسار کردن.
確定! 回上一頁